:))

انگار هرچه سنم بیشتر شد معنی و مفهموم درد را بیشتر و بهتر متوجه شدم ، طوری که حالا برای زدن آمپول جیغ میزنم . انگار نه انگار من همان بچه کنجکاوی بودم که ماهی عید را تشریح میکردم یا از بچه های کلاس در آزمایشگاه خون میگرفتم ، به طرز فجیعی حساس شدم و هر صحنه ی جنگ و خون ریزی دلم را به هم می آورد :/ +مامان قرار بود بهم آمپول ویتامین بزنه طوری جیغ میزدم از ترس که بابام عصابش خورد شد و و بقیه ی خانواده هم به باد فحش گرفتنم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تابلو روان سامانه جامع ساجد دیوان عدالت اداری Bobbie آموزش دیجیتال مارکتینگ کلینیک پوست آرمان الهیه فرکتال هنر تی تی بول عکس ها و اخبار لاهیجان و سالن فوتبال Red Design راهِ عاشقی